پله – مرحله آلرژی محققان بارداری رژیم غذایی

پله – مرحله: آلرژی محققان بارداری رژیم غذایی دوران کودکی برنامه غذایی اخبار پزشکی

خرید کتاب از گوگل

چاپ کتاب PDF

خرید کتاب از آمازون

خرید کتاب زبان اصلی

دانلود کتاب خارجی

دانلود کتاب لاتین

توجه: در صورتی که فایل دارای ایراد است یا حقوق نویسنده رعایت نشده با ما تماس بگیرید

گت بلاگز اخبار حوادث آخر دوستی با دختر هم‌دانشگاهی به اسیدپاشی ختم شد

نگار هم رشته‌ای من بود و حدود یک سال با او دوست بودم ولی به این خاطر که در درس‌هایم عقب ماندم و به همه کارهایم لطمه وارد شده است بود، تصمیم گرفتم ارتباطم با نگا

آخر دوستی با دختر هم‌دانشگاهی به اسیدپاشی ختم شد

آخر دوستی با دختر هم دانشگاهی به اسیدپاشی ختم شد

عبارات مهم : ماشین

نگار هم رشته ای من بود و حدود یک سال با او دوست بودم ولی به این خاطر که در درس هایم عقب ماندم و به همه کارهایم لطمه وارد شده است بود، تصمیم گرفتم ارتباطم با نگار را قطع کنم ولی …

به گزارش تسنیم؛حدود ساعت 19:30 بیست و یکم تیرماه امسال وقوع یک فقره اسیدپاشی در خیابان آزادی، خیابان استاد معین به پلیس 110 اعلام شد که به سرعت مأموران کلانتری 118 ستارخان به محل اتفاق اعزام شدند.

آخر دوستی با دختر هم‌دانشگاهی به اسیدپاشی ختم شد

بررسی اولیه حاکی از آن بود که سه پسرعمو با دو نفر (دایی و خواهرزاده) درگیر شده است ، در این درگیری دو تن از پسرعموها مورد اسیدپاشی قرار گرفته و از ناحیه سر و صورت دچار ضرب دیدگی جزئی شده است اند همچنین مشخص شد متهمان این پرونده (دایی و خواهرزاده) با یک خودروی پراید از محل گریخته اند.

با اعلام مراتب این اتفاق به محسن مدیرروستا؛ بازپرس امور جنایی تهران، تیمی از مأموران اداره آگاهی جهت بازداشت متهمان دست به کار شدند تا اینکه دو متهم پرونده صبح دیروز به صورت خود معرف در اداره آگاهی حاضر شدند.

نگار هم رشته‌ای من بود و حدود یک سال با او دوست بودم ولی به این خاطر که در درس‌هایم عقب ماندم و به همه کارهایم لطمه وارد شده است بود، تصمیم گرفتم ارتباطم با نگا

فرهاد و بهروز (متهمان پرونده) پیش از ظهر امروز به دادسرای امور جنایی پایتخت کشور عزیزمان ایران انتقال یافته شدند، فرهاد در اظهاراتش راجع به شرح اسیدپاشی به بازپرس گفت: من دانشجوی رشته تربیت بدنی در یکی از دانشگاه های اطراف شهر پایتخت کشور عزیزمان ایران هستم و در دانشگاه با دختری به نام نگار آشنا شدم، نگار هم رشته ای من بود و حدود یک سال با او دوست بودم ولی به این خاطر که در درسهایم عقب ماندم و به همه کارهایم لطمه وارد شده است بود، تصمیم گرفتم ارتباطم با نگار را قطع کنم.

وی ادامه داد: من و خواهرزاده ام بهروز، در فرودگاه مشغول به کار هستیم، روز اتفاق مادرم را به منزل خواهرم بردم تا در اسباب کشی به خواهرم یاری کند به همین علت سه ظرف مواد شوینده خریدم و در صندلی عقب خودرویم گذاشتم و سپس دنبال خواهرزاده ام در فرودگاه رفتم تا وی را نیز جهت کمک به منزل خواهرم ببرم، به فرودگاه رفته و خواهرزاده ام را از فرودگاه سوار ماشین کردم و راهی منزل خواهرم در دهکده المپیک شدیم، اواسط راه زمانیکه حوالی میدان آزادی بودیم نگار با من تماس گرفت و گفت منزل خاله اش در استاد معین هست، نگار گفت می خواهد مرا جهت آخرین بار ببیند و با من حرف بزند.

فرهاد که 19 سال سن دارد، در ادامه به بازپرس گفت: من و خواهرزاده ام به سمت استاد معین رفته و در خیابان آزادی سرِ استاد معین توقف کردیم و منتظر نگار ماندیم، نگار چندین بار با من تماس گرفت و هر دفعه می گفت چند دقیقه دیگر نزد ما می آید، من از ماشین پیاده شده است و به مغازه رفتم تا آب معدنی بخرم ولی بهروز داخل ماشین بود همچنین تلفن همراهم نیز داخل ماشین جا ماند، زمانیکه جهت خرید آب معدنی بیرون از ماشین بودم تلفن همراهم زنگ خورده و بهروز تلفنم را جواب داده بود.

آخر دوستی با دختر هم‌دانشگاهی به اسیدپاشی ختم شد

وی ادامه داد: شخصی که با تلفنم تماس گرفته بود به خواهرزاده ام فحاشی کرده و گفته بود آیا مزاحم دخترخاله اش (نگار شدیم)، آن شخص آدرسی که ما توقف کرده بودیم را از خواهرزاده ام پرسیده بود، بعد از دقایقی دو نفر از روی پل به سمت من آمده و با من دست به یقه شدند، یکی از آنها از جیبش گاز اشک آور درآورد، دیگری نیز با خود چاقو به همراه داشت، سپس نفر سومی نیز به آنها اضافه شد و هر سه نفر به سمتم حمله ور شدند، آنها اجازه نمی دادند که خواهرزاده ام از داخل پراید خارج شود در این لحظات من یک لوله پلیکا از داخل ماشین برداشته و با آنها درگیر شدم.

فرهاد راجع به نحوه اسیدپاشی به بازپرس گفت: در این لحظات بهروز توانست از داخل ماشین پیاده شود و از صندلی ماشین یکی از شوینده ها را برداشت و در نهایت مقداری شوینده به سمت دو نفر از پسرعموها ریخت و سپس سوار پراید شده است و گریختیم.

نگار هم رشته‌ای من بود و حدود یک سال با او دوست بودم ولی به این خاطر که در درس‌هایم عقب ماندم و به همه کارهایم لطمه وارد شده است بود، تصمیم گرفتم ارتباطم با نگا

بهروز دیگر متهم این پرونده که متهم مهم اسیدپاشی هست، به بازپرس گفت: زمانیکه توانستم از پراید خارج شوم، داخل ماشین را گشتم ولی چیزی جهت دفاع کردن نداشتیم در نهایت از صندلی عقب ماشین یکی از شوینده ها را برداشتم که یکی از افرادی که با ما درگیر بود با دیدن شوینده در دستان من، چندین متر عقب تر رفت و ترسید، در ابتدا در شوینده را باز نکردم و فقط ظرف شوینده داخل دستم بود، در آن لحظات دو نفر از پسرعموها با ما درگیر بودند، یکی از آنها با دایی ام درگیر بود و یکی نیز روبه روی من قرار داشت، آن فردی که با دایی ام درگیر بود به نفری که روبه رویم بود گفت «نترس، جلو برو کاری نمی کند».

بهروز بیست و یک ساله گفت: در نهایت من زَر ورق شوینده را باز کردم و شوینده را به سمت دو پسرعمو پاشیدم ولی در میانه این اقدام پشیمان شده است و ظرف را به عقب کشیدم به نحوی که مقداری شوینده روی دستان خودم نیز ریخت، سپس سوار بر پراید شده است و با دایی ام فرار کردیم ما به هیچ وجه نه قصد درگیری و نه قصد اسیدپاشی داشتیم فقط می خواستیم با نگار حرف بزنیم ولی وی این سه نفر را اجیر کرده بود و آنها به قصد درگیری و مجهز به چاقو و اسپری اشک آور به سمت ما حمله ور شدند.

آخر دوستی با دختر هم‌دانشگاهی به اسیدپاشی ختم شد

در نهایت محسن مدیرروستا؛ بازپرس امور جنایی پایتخت کشور عزیزمان ایران متهمان را با صدور قرار وثیقه بازداشت کرد و آنها را جهت ادامه تحقیقات در اختیار مأموران اداره آگاهی قرار داد.

واژه های کلیدی: ماشین | پرونده | شوینده | اسیدپاشی | مواد شوینده | اخبار حوادث


دانلود


دانلود فایل ها

نویسنده : getblogs

کتاب زبان اصلی J.R.R

دانلود کتاب لاتین

خرید کتاب لاتین

خرید مانگا

خرید کتاب از گوگل بوکز

دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز

دانلود رایگان کتاب از آمازون

دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز

کتاب روانشناسی به انگلیسی

کتاب زبان اصلی

کتاب خارجی

رفتن به نوار ابزار